• وبلاگ : منم سرگشته حيرانت اي دوست
  • يادداشت : مهدياا ...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 3 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    زان يار دلنوازم شکريست با شکايت
    گر نکته دان عشقي بشنو تو اين حکايت


    بي مزد بود و منت هر خدمتي که کردم
    يارب مباد کس را مختوم بي عنايت

    در زلف چون کمندش اي دل مپيچ کانجا
    سرها بريده بيني بي جرم و بي جنايت

    چشمت به غمزه ما را خون خورد و مي پسندي
    جانا روا نباشد خونريز را حمايت

    از هر طرف که رفتم جز وحشتم نيفزود
    زنهار از اين بيابان وين راه بي نهايت

    در اين شب سياهم گم گشت راه مقصود
    از گوشه اي برون آي اي کوکب هدايت

    عشقت رسد به فرياد، گر خود به سان حافظ
    قرآن ز بر بخواني، در چهارده روايت