این جمعه هم آمد و نیامدی..مولا جان تا کی چشم انتظاری بکشیم ..بخدا دلمون به فرج شما زنده هست هر سحر جمعه که میرسه حال وهوایی پیدامیکنیم که انشاالله یوسف فاطمه (ع)همین جمعه میاد .اون آقای مهربون
اون انتقام گیرنده چادر خاک آلود
آخه ارباب وقتی که ایام فاطمیه میرسه داغ هجر شما بیشتر ما رو میسوزونه....هر جا میریم از مادرتون نوشتند...
نماز عشق را بین در و دیوار قامت بست رکوع آن میان کوچه ها میکرد
آقا میبینیم نوشتند :
دنبال حیدر میدوید از سینه اش خون میچکید میگفت با سوز جگر یابن الحسن یابن الحسن
کاشکی بودین آقاجون...کاشکی بودین و میدیم لحظه انتقام و....از این میترسم که شما بیاین و من زیر خاک باشم ..
نباشم ونبینم لحظه انتقام و....و آن چه لحظه ایست
یک عمر گریه کردیم و التماس کردیم وگفتیم آقا بیا ..خدا کنه وقتی میایی ما هم باشیم ....خدا کنه خدا کنه که ما هم باشیم ..