من ز مجنون و تو در حُسن سبَق برده ز لیلى دل من سیــنه ی سیــنا ، رخ تو طور تَجلى هر که را روى به یارىّ و نگارى به کنارى !جز به دامـان تو ، ما را نبوَد دست تولى...